مذهب ابن عربی؟!
اثر علامه جعفر مرتضی عاملی
ترجمه سید مهدی نوری کیذقانی
انتشارات دلیل ما
قیمت :۱۰۰۰۰۰ تومان
تلفن تهیه: ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳

مذهب ابن عربی؟!
اثر علامه جعفر مرتضی عاملی
ترجمه سید مهدی نوری کیذقانی
انتشارات دلیل ما
قیمت :۱۰۰۰۰۰ تومان
تلفن تهیه: ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
آموزش خوانش متون ساده عربی
ترجمه کتاب مثل طیر حر اثر استاد مهدي الموسوي
مثل پرندهای رها
نوشته استاد مهدي الموسوي
ترجمه : فاطمه باقریان و سید مهدی نوری کیذقانی ؛ مشهد انتشارات ضریح آفتاب ۱۴۰۲
کتاب حاضر ترجمه کتاب “مثل طیر حر” و شامل مجموعهای از متون کوتاه و آموزنده است. این کتاب دارای پندهای اخلاقی، اجتماعی و عرفانی متعددی است که در قالبی داستانگونه میتواند برای خوانندگان در ردههای سنی مختلف جالب و سودمند باشد. موضوعاتی مانند : بهره بردن از فرصت¬های موجود، توجه به همنوعان، مهربانی، سعۀ صدر داشتن در مواجهه با ناملایمات زندگی، شریک غم های دیگران شدن، نرنجیدن و نرنجاندن و … از موضوعاتی است که در لابلای داستان ها و متون کتاب حاضر با آنها سر و کار داریم.
دکتر مهدي الموسوی دکترای مهندسی شهری از دانشگاه مک کوینز کانادا و نیز دارای دکترای افتخاری علوم انسانی از دانشگاه وسترن رزرو کلیولند است. او در سال ۲۰۰۴ مرکز إشراقات للنشاطات الإنسانية را در عراق تأسیس کرد. وی در زمینه حکمت، اسرار زندگی و متون انگیزشی آثار ارزنده¬ای دارد که مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته است. از دیگر آثار او می¬توان به «أسرار الحياة الطيبة» (رازهای زندگی خوب)، «الرقص مع الحياة» (رقص با زندگی) و «الإنسان النوراني» (انسان نورانی) اشاره کرد.
در ترجمه حاضر، متن عربی کتاب در کنار متن فارسی ارائه شده است تا افزون بر استفاده عمومی، جنبۀ آموزشی آن نیز حفظ گردد و برای دوستداران زبان عربی و علاقهمندان به یادگیری این زبان بیشتر و بهتر قابل استفاده باشد و امکان مقایسه برگردان فارسی با متن عربی فراهم گردد.
یکی از امتیازات کتاب آن است که متون فراهم آمده کوتاه و نهایتاً در حد یک صفحه است و خوانش آن وقت زیادی را از خواننده نمی گیرد. از دیگر ویژگی های متن عربی کتاب نثر روان و گاه ادبی و درعین حال ساده مؤلف است که ارزش کتاب را دوچندان کرده است و استقبال خوانندگان را به دنبال داشته است به گونه ای که کتاب عربی آن تاکنون به چاپ بیستم رسیده است.
تلفن سفارش و تهیه کتاب : ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
نمونه از متن کتاب با خوانش آن
برای دانلود فایل صوتی روی لینک زیر کلیک کنید
https://cloud.hsu.ac.ir/s/gkL2S8HmBXBnk7r
کرم و اژدها اثر ادیب و نمایشنامه نویس مصری علی احمد باکثیر
ترجمه محمد رضا دلپذیر ، مهدی خرمی سرحوضکی و سید مهدی نوری کیذقانی
مشهد انتشارات ضریح آفتاب، ۱۴۰۲
نمایشنامه حاضر روایتگر اوضاع مصر در قرن پایانی حکومت امپراتوری عثمانی بر این کشور است؛ زمانی که دولت استعماری فرانسه قصد تصرف مصر را داشته و از طریق اسکندریه به مصر وارد می شود. شخصيت اصلی این نمایشنامه فردی به نام جوسقی از رهبران نابینای مصر است که به دلیل تدبیر و آگاهی او، مردم نظرات و رهبریاش را پذیرفته و همه کارها را به وی سپردهاند. ناپلئون بناپارت با تصرف مصر سعی در ماندن و ایجاد حکومتی بسان حکومت فرانسه در این کشور دارد و دست به اقداماتی در این زمینه زده و با خود فرهنگ اروپایی و فرانسوی را به مصر وارد کرده است. در این میان جناب جوسقی و دیگر رهبران ِنواحی مختلف مصر که از این اوضاع به ستوه آمدهاند، به بیرون راندن فرانسویها میاندیشند.
زندگی بدون استرس
نویسنده : دکتر ابراهیم فقی
ترجمه نرگس قاسمی و سید مهدی نوری کیذقانی
مشهد انتشارات ضریح آفتاب ۱۴۰۲
تلفن تهیه کتاب : ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
برشی از کتاب :
«انسان باید برای خودش اهداف عالی و سودمند داشته باشد و سعی کند تا بدانها دست یابد. پس زمانی که اهدافت عالی و والا باشد به خوشبختی نزدیکتر میشوی. خوشبختی و لذت بردن از زندگی، گذرا است و در آینده به دست نمیآید هیچ زمانی بهتر از اکنون برای خوشبخت بودن نیست پس زندگی کن و از اکنون لذت ببر و فرصت را قبل از اینکه آن را از دست بدهی، غنیمت شمار…
انسانهای آسانگیر و صبور کسانی هستند که بدی دیگران را به سرعت فراموش میکنند و آن را در دل خود نگه نمیدارند، نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد که انسانهای آسانگیر کمترین اضطراب روانی و جسمی را دارند و کمتر به پزشک مراجعه میکنند…
اینکه دریابی چگونه بیندیشی این آغاز تغییر است،آری، دریافتن، پنجاه درصد تغییر است»
روباه دستش به انگور نمی رسد می گوید : ترش است.
یا
گربه دستش به گوشت نمیرسد، میگوید بو میدهد
معادلش در عربی 👇
🪴العُنْقُود العَالی حُصْرُمُ🪴
🍀انگوری که در شاخههای بالایی درخت قرار دارد حکم غوره را دارد.🍇
معادلش در انگلیسی 👇
🌱The fox calls unreachable grapes sour.🌱
or
🍇sour grapes🍇
برگرفته از کانال ایتا ضرب المثل عربی
متنبی:
پَا كلُّ ما يَتَمَنّى المَرْءُ يُدْرِكُهُ
تجرِي الّرياحُ بمَا لا تَشتَهي السّفُنُ
سید حسن حسینی بیتی در همین مضمون دارد:
اوضاع روزگار به وفق مراد نیست
بر میلِ بادبان جهت سِیرِ باد نیست
برگرفته از کانال تلگرامی متنبی
ترجمه از «علی امینی نجفی»
از کانال شعر و متون عربی معاصر
عیناکِ غابتا نخیل ساعة السحر
چشمانت دو نخلستان است در سپيده مان
يا دو مهتابی که ماه از آن بر می دمد
وقتی چشمانت برق می زند، از تاک برگ می رويد
و نورها می رقصند… مثل نقش ماه در آب
وقتی از تکان پارو به لرزه می افتد
گويی نبض ستارگان است که در ژرفای آن می تپد.
و در مهی از اندوه شفاف فرو می روند
همچو دريايی که شب روی آن دست می کشد
گرمای زمستان و لرزش پائيز را با خود دارد
و مرگ، و تولد، و تاريکی، و روشنايی؛
پس رعشه ی گريه اعماق جانم را می لرزاند
و شوری غريب آسمان را در بر می گيرد
مثل بچه ای که از ماه به وحشت افتد.
رنگين کمان ابرها را می نوشد
و قطره قطره ذوب می شود در باران….
مثل قهقهه پسربچه ها لای چوب بست تاکها
و همهمه سکوت گنجشک ها بر درختان.
سرود باران
باران…
باران…
باران…
شب خميازه می کشد اما
ابرها همچنان اشکهای سنگينشان را فرو می بارند
مثل بچه ای که قبل از خواب بهانه مادرش را می گيرد
هيچ می دانی که اين باران چه اندوهی بر می انگيزد؟
و چه ناله ای از ناودانها بلند می کند؟
و مرد تنها را چه حسی از گمشدگی فرا می گيرد؟
بی انتها… مثل خون جاری، مثل گرسنگی
مثل عشق، مثل بچه ها، مرده ها… چنين است باران
و چشمانت همراه من است در باران
و برق هايی که بر فراز خليج می درخشند
سواحل عراق را با ستاره ها و صدف جلا می دهند
گويی شفق در تب و تاب رهايی است
اما شب روی آن پرده ای می کشد از خون.
و من به سوی خليج فرياد می زنم:
“ای خليج
ای بخشنده مرواريد و صدف و مرگ!”
و صدا برمی گردد
چون ناله ای سنگين:
“ای خليج،
ای بخشنده صدف و مرگ!”
گاه چنين می پندارم که عراق
تندر ذخيره می کند
و برق ها را در دشتها و کوه هايش انبار می کند
تا وقتی مردان قد افراشتند
بادها ديگر هيچ نشانی از قبيله ثمود باقی نگذارند.
انگار می شنوم که نخلها باران را می نوشند
و می شنوم که روستاها صيحه می کشند
و مهاجران با بادبانها و پاروها
به جنگ توفان و تندر خليج می روند
سرودخوان:
باران…
باران…
باران…
و در عراق همه جا گرسنگی است
در فصل درو کومه های خرمن پراکنده می شود
تا فربه شوند کلاغ ها و ملخ ها
تنها توده ای سنگ و کاه به آسيا می رود
در کشتزارها آسياب ها می چرخند… و انسانها بر گردشان
باران…
باران…
باران…
چه اشکها ريختيم در شب عزيمت
و از ترس غرورمان، بارانش خوانديم….
باران…
باران…
از وقتی کوچک بوديم
هميشه خدا آسمان را
در زمستان ابر می پوشاند
و باران می باريد
و هر سال زمين سبز می شد، اما ما گرسنگی می کشيديم
و سالی نگذشت در عراق که ما گرسنه نباشيم
باران…
باران…
باران…
در هر قطره باران
غنچه ايست قرمز و زرد از شکوفه گلها
و هر قطره اشک گرسنگان و برهنگان
و هر قطره برجوشيده از خون بردگان
لبخنديست در اشتياق آينده
پستانی ست که در دهان طفلی گل می اندازد
در دنيای جوان فردايی که زندگی ست!
باران…
باران…
باران…
روزی عراق از باران سرسبز می شود.
من به سوی خليج نعره می زنم:
“ای خليج
ای بخشنده مرواريد و صدف و مرگ!”
و صدا بر ميگردد
چون ناله ای سنگين:
“ای خليج،
ای بخشنده صدف و مرگ!”
و خليج از برکات بيشمارش
به شنها تنها کف شور می دهد و پوسته پوک صدف
و خرده استخوان درماندگان مغروق
آن مهاجرانی که مرگ نوشيدند
در لجه اعماق خليج
و در عراق هزار افعی هست که می نوشند
افشره ی گلهايی که فرات از شبنم به بار آورده.
و می شنوم آوايی را
که در خليج طنين می اندازد:
باران…
باران…
باران…
و در هرقطره باران
غنچه ايست قرمز و زرد از شکوفه گلها
و هر قطره اشک گرسنگان و برهنگان
و هر قطره برجوشيده از خون بردگان
لبخنديست در اشتياق آينده
پستانی ست که در دهان طفلی گل می کند
در دنيای جوان فردايی که زندگی ست!
و باران جاری می شود!
تهیه: سرکار خانم منصوره خوشخو
معانی «عندَ»
داشتن، هنگام، نزد، نزدیک
داشتن
هرگاه «عند»، اول جمله اسمیه بیاید
به معنی داشتن است.
عندی وصفة کان الطبیب کتب لی.
نسخهای را که دکتر برایم نوشته بود، دارم.
* لیسَ عندی هذا المقدار: این مقدار ندارم
هنگام، وقت
*الصَّبْرُ ثلاثةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَی الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصیَةِ. رسول الله ِّﷺ
صبر سه نوع است: صبر هنگام مصیبت، صبر بر اطاعت، صبر بر ترک گناه
*لا شيءَ أحسنُ مِنَ الْعَفوِ عِندَ الْقُدرةِ .
هیچ چیزی بهتر از گذشت هنگام قدرت نیست.
نزد
*منْ یَصبرْ عَلَی مَصائِب فإنَّ لَهُ أجراً عظيماً عندَ اللهِ.
هر کس بر مصیبتها صبر کند، پس اجری بزرگ نزد خدا دارد.
*ذاتَ یَوْمٍ کانَ رَجُلٌ جالِساً عِندَ النَّبیِّﷺ
یک روز مردی نزد پیامبر(ص) نشسته بود.
نزدیک
*أراكَ عندَ الساعة السادسة. نزدیک ساعت شش میبینمت.
*کانَ قد وَقَفَ عندَ الباب. نزدیک در ایستاده بود.
🔵 منظمة حقوق الإنسان: السعودية ترتكب جريمة حرب في اليمن
طالبت منظمة حقوق الإنسان مرة أخرى بتعليق عضوية السعودية في مجلس حقوق الإنسان بمنظمة الأمم، مؤكدة أن السعودية وحلفاؤها يرتكبون جرائم حرب في اليمن.
وحسبما نشرت وكالة أنباء تسنيم نقلًا عن وكالة أنباء “النشرة”، فإن المنظمة طالبت بتحقيق مستقل حول قصف التحالف العربي بقيادة السعودية في اليمن واستهداف المناطق الاقتصادية غير العسكرية.
كما أعربت المنظمة عن قلقها الشديد إزاء العواقب الوخيمة التي ستخلف حملات التحالف العربي على الاقتصاد اليمني.
🔴 دیدهبان حقوق بشر: عربستان در یمن جنایت جنگی مرتکب شده است
سازمان دیدهبان حقوق بشر بار دیگر خواستار تعلیق عضویت عربستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل شد و تأکید کرد که عربستان و همپیمانانش “جنایت جنگی” در یمن مرتکب شدهاند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری النشره، سازمان دیدهبان حقوق بشر خواستار تحقیق مستقل درباره بمباران ائتلاف تحت فرماندهی عربستان در یمن شد که مناطق اقتصادی غیرنظامی را هدف قرار داده است.
سازمان دیدهبان حقوق بشر “نگرانیهای جدی” خود را قبال عواقب این حملات هوایی بر اقتصاد یمن ابراز داشت.
از کانال تلگرامی دار الترجمه
https://telegram.me/motarjemmahar
(سليماني لن يموت)
للشاعر علي السالمي
أيُقتلُ مَنْ أَبلَى الزَّمانَ زَئيرا
أقَضَّ بهِ الصَّهيون عمرًا مريرا
أيقتلُ من كانَ النَّجاحُ حليفَه
وكانَ على جَمرِ القِتالِ سَعيرا
وكيفَ لهُ تَهوي زُنودٌ على الثَّرى
وكان على ضَغطِ الزِّنادِ شَهيرا
لكِ الوَيلُ أمريكا على كلِّ قَطرةٍ
منَ الدَّمِ آصالًا تَفوحُ عَبيرا
ثغورَ الوغى نامي فقد راحَ قاسمٌ
شهيدًا تَردَّى بالدِّماءِ حَريرا
ولا تَخشَعي من طَلقةٍ بعدَ قتلِهِ
ولا قصفِ طيَّارٍ يُدوّي مُبيرا
فقد كانَ مِغوارًا يُذيقُ عدوَّهُ
سَخاءً بنارٍ تَصْطليهِ نَكيرا
ألا يا سَما جُودي عليه سحائبا
وصبّي عَلى الأشلاءِ غيثًا غزيرا
على كلِّ جُثمانٍ تَحرَّقَ غِيلةً
وباتَ طريحًا يَستفزُّ ضَميرا
وعانقَ ظامي روحه نسمةَ الهدى
فهبَّتْ عليها تَستنيلُ نَميرا
قَضی نَحبهُ كالوَردِ تُنثرُ قَسوةً
فأجدَى بطيبٍ منْ رُؤاهُ نَثيرا
أنارَ ظلامَ الاضْطهادِ سلاحُهُ
ونوَّرَ من دربِ الجهادِ مَصيرا
وخلَّفَ عزمًا ثائرًا في نفوسِنا
وأودعَ للأَجيالِ نصرًا كبيرا
على كفِّهِ عَزَّتْ شُعوبٌ وأُكرِمتْ
ومَدَّ لها للازدهارِ مَسيرا
أقامَ بهِا روحَ السَّلامِ فأُنعِشَتْ
وأركعَ إرهابًا يَجورُ جَهيرا
وزاحَ عنِ الأَوطانِ وَصمةَ ذلَّةٍ
وأَوْلَى لها بالنَّصرِ وجهًا نَضيرا
تحمّلَ أعباءَ السَّواترِ ظهرُهُ
لِيَسترَ أَعراضَ البلادِ ظَهيرا
لقد جَدَّ في لَيلِ القَتامِ مُظفَّرًا
عليه وسامُ النَّصرُ يَزهو مُنيرا
ولا نَفضَ النَّقعَ المُثارَ بمَعركٍ
سِوى عندِ فَتحٍ يَستطِيلُ بَشيرا
لهُ عالَمُ الإسلامِ يَشهَدُ أَنَّهُ
إِذا ما ثَوَى فيهِ يَريفُ زُهورا
أَغمَّضَ جفنًا حينَ عاثتْ دواعشٌ
بسوريةٍ ثمَّ العراقِ فُتورا
هوَ الأَسدُ الضَّاري عَلى كلِّ مُعتَدٍ
يَهبُّ لِذَبِّ المَكرُماتِ غَيورا
وكمْ صَولةٍ مِن قبلُ ثارَ مُجاهدًا
بِلُبنانَ حتَّى أَشبعَ الهُودَ مُورا
كما القُدسُ تَدري أنَّهُ وامقٌ بها
وكمْ خاضَ دَحْرًا للذئابِ هَصورا
أَلا اليَمَنُ الدَّامي يُنادي معزِّيًا
أَلا كمْ سُليمانِي أَعَزَّ ثُغورا
أَصابَ منَ الأعداءِ قلبًا مُروَّعًا
بخَزرَتهِ ألقَى عَليهمْ ثُبورا
عَذابٌ وعَذْبٌ في خِضَمِّ كِفاحِهِ
لكلِّ العِدى والصَّحْبِ يَمْضي فَخورا
وما كانَ إلَّا للشَّهادةِ والهًا
إلى أنْ حواها واسْتطارَ حُبورا
فعاشَ سَعيدًا شامِخًا لا تَهزُّهُ
عَواصِفُ جَورٍ وَهْوَ هزَّ الصُّخورا
عليكَ سَلامٌ فائحُ النَّشْرِ قاطعًا
رُبوعًا لها أَسديتَ خيرًا وُفورا
دِماؤكَ تَبقَى تَستنيرُ طَريقَنا
وتَجري على جسرِ الزمانِ نُهورا
تَضخُّ شَرايينُ الشُّعوبِ بِهَدْيِها
فيخرجُ نورُ الحقِّ منهُ ظُهورا
وثَمَّ انتقامٌ لا مَحالةَ قاسيًا
سَيقْصِمُ منْ حِلفِ الضِّباعِ ظُهورا
فلنْ يَنْتَهي شِعرٌ لمِثلكَ عمرُهُ
ولوْ ذا “طويلُ البحرِ” يَغْدو بُحورا
لأنتَ سُليمانُ المَمالكِ كلِّها
تُسخِّرُ منها بالودادِ صُدورا
وعلَّمتَنا كيف الخلودُ مَنالُهُ
وكيفَ الدِّما للعزِّ تَصنَعُ سُورا
القصيد ينتهي ولا ينتهي سليماني
علي عبدالحليم السالمي