کرم و اژدها اثر ادیب و نمایشنامه نویس مصری علی احمد باکثیر
ترجمه محمد رضا دلپذیر ، مهدی خرمی سرحوضکی و سید مهدی نوری کیذقانی
مشهد انتشارات ضریح آفتاب، ۱۴۰۲
نمایشنامه حاضر روایتگر اوضاع مصر در قرن پایانی حکومت امپراتوری عثمانی بر این کشور است؛ زمانی که دولت استعماری فرانسه قصد تصرف مصر را داشته و از طریق اسکندریه به مصر وارد می شود. شخصيت اصلی این نمایشنامه فردی به نام جوسقی از رهبران نابینای مصر است که به دلیل تدبیر و آگاهی او، مردم نظرات و رهبریاش را پذیرفته و همه کارها را به وی سپردهاند. ناپلئون بناپارت با تصرف مصر سعی در ماندن و ایجاد حکومتی بسان حکومت فرانسه در این کشور دارد و دست به اقداماتی در این زمینه زده و با خود فرهنگ اروپایی و فرانسوی را به مصر وارد کرده است. در این میان جناب جوسقی و دیگر رهبران ِنواحی مختلف مصر که از این اوضاع به ستوه آمدهاند، به بیرون راندن فرانسویها میاندیشند.
«انسان باید برای خودش اهداف عالی و سودمند داشته باشد و سعی کند تا بدانها دست یابد. پس زمانی که اهدافت عالی و والا باشد به خوشبختی نزدیکتر میشوی. خوشبختی و لذت بردن از زندگی، گذرا است و در آینده به دست نمیآید هیچ زمانی بهتر از اکنون برای خوشبخت بودن نیست پس زندگی کن و از اکنون لذت ببر و فرصت را قبل از اینکه آن را از دست بدهی، غنیمت شمار…
انسانهای آسانگیر و صبور کسانی هستند که بدی دیگران را به سرعت فراموش میکنند و آن را در دل خود نگه نمیدارند، نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد که انسانهای آسانگیر کمترین اضطراب روانی و جسمی را دارند و کمتر به پزشک مراجعه میکنند…
اینکه دریابی چگونه بیندیشی این آغاز تغییر است،آری، دریافتن، پنجاه درصد تغییر است»
کتاب حاضر تفسیری است مختصر و متکی بر روایات درباره برخی آیات سوره یوسف علیه السلام که از از سخنرانی های ایشان برای عموم مردم در شهر قم فراهم آمده است. ایشان در تاریخ ۲۱ صفر ۱۴۲۷ هجری از تدوین این سخنرانی ها فارغ شدند.
برشی از کتاب حاضر :
علت ابتلای حضرت یعقوب علیه السلام:
در علل الشرائع از قول ثمالی آمده است :« با علی بن حسین(ع) نماز صبح جمعه را در شهر خواندم، زمانی که از نماز و تسبیحشان فارغ شدند به سوی منزلشان رفتند در حالی که من همراه ایشان بودم. حضرت یکی از خدمه به نام سکینه را فرا خواندند و به او گفتند امروز سائلی از در خانهام نگذرد مگر اینکه طعامش دهید، امروز روز جمعه است، به ایشان گفتم :اما تمام افرادی که درخواست میکنند نیازمند نیستند! حضرت فرمودند: ای ثابت میترسم برخی از افرادی که از ما درخواست میکنند مستحق باشند و به او طعام ندهیم و او را رد کنیم، در نتیجه آنچه بر یعقوب و خاندانش نازل شد، بر ما اهل بیت نازل شود، طعامشان دهید، طعامشان دهید!.
یعقوب هر روز گوسفندی ذبح میکرد و با آن صدقه میداد و خود و خانوادهاش از آن میخوردند. غروب جمعه ای یک نیازمند مؤمن، روزهدار و مُحِق که نزد خدا جایگاه و منزلتی داشت و رهگذر و غریب بود، زمان افطار بر در خانه یعقوب آمد و با صدای بلند گفت: به این نیازمند، رهگذر غریب و گرسنه از باقی ماندۀ طعامتان بدهید و با این عبارت بارها بر در خانه صدا میزد و آنان صدای او را میشنیدند و توجه نمیکردند و سخنش را باور نمیکردند. زمانی که از گرفتن طعام ناامید شد و شب فرا رسید بازگشت و گریست و با گریه از گرسنگی به خدا شکایت کرد. او شب را گرسنه سپری کرد وصبح روزهدار و گرسنه بود و خدا را حمد میکرد و یعقوب و خانوادهاش با شکم سیر شب را گذراندند و در حالی شب را به صبح آوردند که مقداری از غذایشان زیاد مانده بود.
علیبن حسین علیه السلام فرمود: خداوند صبح آن شب به یعقوب وحی کرد، ای یعقوب بندهام را به گونهای تحقیر کردی که مرا به خشم آوردی و مستوجب تأدیب و نزول عقوبت و بلا بر تو و فرزندانت گشتی. ای یعقوب، بهترین پیامبرانم و کریمترین آنان نزد من، کسانی هستند که به بندگان مسکین من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک و طعامشان دهند و پناهگاه آنان باشند، ای یعقوب،چرا به ذمیال، بندۀ کوشا در عبادتم که به اندکی از دنیا قانع است دیروز غروب رحم نکردی؟ای یعقوب! آیا ندانستی عقوبت و بلای من بر دوستانم سریعتر از دشمنانم است و این به خاطر عنایت من به دوستانم و عقوبت تدریجی دشمنانم است.؟ به عزّتم سوگند بلایم را بر تو نازل میکنم و بدون شک تو و فرزندانت را نشانه تیر بلایم قرار میدهم و با عقوبتم قطعاً تو را ادب میکنم. پس برای بلایم آماده باشید و راضی به قضایم گردید و در مصیبتها صبر کنید. (ص ۲۶ و ۲۷ کتاب)
شکوه شعر شیعی، سیری در قصیده ارزشمند «الأزریه» سروده شاعر بزرگ شیخ کاظم ازری رحمة الله علیه
تألیف دکتر احمد احمدی و دکتر سید مهدی نوری کیذقانی
تهران: نشر دانشگاه تهران: ۱۳۹۷
در مقدمه کتاب میخوانیم:
ازری شاعری توانمند است و از او دیوانی در اغراض مختلف شعری برجایمانده، اما شهرت اصلی او به خاطر «چکامه بلند ازریه» است. «این قصیده که بیش از هزار بیت بوده از بیم دشمنان در طوماری نوشته و در چاهی مخفی شده بود؛ اما موریانه قسمتی از آن را خورده و بقیه [۵۸۰ بیت] به دست سید صدرالدین عاملی افتاد و توسط او بازیابی شد و در دسترس دیگران قرا گرفت.»
قصیده ازریه که به «الهائية الطويلة» و «قرآن الشعر الأكبر و فرقان الفصل الأزهر» نیز معروف است[۱] از جایگاه ادبی و دینی بسیار بالایی برخوردار است. در بیان ارزش و جایگاه دینی این چکامه همین بس که نقلشده شیخ محمدحسن صاحب کتاب گرانسنگ «جواهر الکلام»[۲] آرزو میکرد این قصیده را در نامه عمل او نویسند و جواهر الکلام را در نامه اعمال ازری![۳]و وقتی این قصیده را برای علامه سید مهدی بحر العلوم; میخواندند به احترامش ایستاده به آن گوش فرا میداد[۴] و شیخ کاظم را بسیار احترام و تجلیل میکرد و حتی نوشتهاند وی نزد علامه بحر العلوم بهمنزله هشام بن حکم نزد امام صادق۷ بود.[۵] محدث شهیر شیخ عباس قمی; نیز در «مفاتیحالجنان» فرازهایی زیبا از این قصیده را در کنار ادعیه معصومین: آورده و کتب سیره[۶] خود را نیز به ابیاتی از این چکامه آراسته است. مرحوم آیتالله بهجت نیز به این قصیده توجه ویژه داشت و از آن تجلیل میکرد[۷].
[۲]– این کتاب یک دوره دایرة المعارف فقه امامیه است. از شیخ انصاری; نقل شده: «برای مجتهد رجوع به وسائل و جواهر کفایت میکند و کم اتفاق میافتد که به رجوع در کتابهای پیشینیان نیاز پیدا کند» و علامه محدث میرزا حسین نوری میفرماید «در تاریخ اسلام کتابی فراگیر به مانند آن در حلال و حرام نگاشته نشده است» (گذری بر زندگی صاحب جواهر، ص ۹۶) استاد مرتضی مطهری هم درباره این کتاب میگوید: «كتاب جواهر عظيمترين كتاب فقهی مسلمين است و با توجه به اينكه هر سطر اين كتاب مطلب علمی است و مطالعه يك صفحه آن وقت و دقت زياد میخواهد میتوان حدس زد كه تاليف اين كتاب بيست هزار صفحه چه قدر نيرو برده است. سی سال تمام يك سره كار كرد تا چنين اثر عظيمی به وجود آورد. اين كتاب مظهر نبوغ و همت و استقامت و عشق و ايمان يك انسان به كار خويشتن است». (خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۷)
شماره تلفن جهت تهیه کتاب (ترجیحا پیامک) ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
درباره کتاب:
دانشنامۀ «الإمام المهدی (ع)» تألیف شهید صدر ثانی(ره) نسبت به دیگر آثاری که پیرامون امام مهدی(ع) نگارش یافته، از دو جهت متمایز است:
۱-از جنبه تقدم تاریخی؛ چنانکه پیش از این کتاب، جهان اسلام تألیفی را که با این اثر در بعد افقی و عمودی برابر باشد به خود ندیده بود، بلکه پس از آن نیز اثری همسنگ آن نگاشته نشد؛ درنتیجه این کتاب گمشدۀ هر پژوهشگری گشت که به دنبال جواب های علمی و استوار دربارۀ مهدویت بود؛ زیرا پیش از آن، آثار موجود غالباً دایرة المعارفهایی بودند مشتمل بر روایات شیعه و سنی و یا تنها روایات شیعی، بیآنکه تحلیلی علمی داشته باشند که لباس ابداع بر قامت آنها پوشاند.
۲-از جنبه موقعیت تاریخی؛ این دانشنامه در زمانی نگاشته شد که اندیشههای مارکسیستی و ماتریالیستی تمام جهان مخصوصاً شرق را درنوردیده و در کشورهای مسلمان فساد فکری را به همراه آورده بود و جز در موارد اندک، پژوهشهایی جدی و درخوری برای پاسخ به آنها وجود نداشت.
کتاب حاضر خلاصهای از سه جلد نخستین «دانشنامۀ امام مهدی(ع)» است که شهید محمد صدر برای سهولت استفاده خوانندگان آن را نگاشته و مطالب آن دانشنامه را بهصورت ساده تر آورده است.
برشی از کتاب:
«عمه جان! امکان دارد امشب را نزد ما به صبح آوری! امشب مولودی به دنیا میآید که نزد خداوند متعال ارجمند است و حجت خداوند در زمین است.» این سخنی بود که امام عسکری (ع) به عمهاش حکیمه گفت وقتیکه عمه ایشان میخواست در شامگاه منزل امام را ترک نماید.
ـ مادرش کیست؟
ـ نرگس
ـ اما در نرگس اثر حمل نیست!
ـ همانکه گفتم محقق میشود عمه جان!
عمه میرود و نرگس خاتون را به نیکی بررسی میکند و اثری از حمل نمیبیند لذا برمیگردد و دوباره به امام خبر میدهد. لبهای امام به تبسم مینشیند و میفرماید:
«چون سپیدهدم فرارسد نشانههای وضع حمل پدیدار میشود. مَثَل نرگس مانند مادر موسی است که نشانة حمل در او آشکار نشد و تا لحظة ولادتش کسی از آن آگاه نگشت، زیرا فرعون در طلب موسی شکم زنهای آبستن را میشکافت و مهدی نیز نظیر موسی (ع) است»
کتاب حاضر حاوی تمام قواعد دستور زبان عربی در سطح دوره متوسطه و پیش دانشگاهی می باشد و برای دروسی مانند«صرف ۱» در رشته عربی و «صرف و نحو کاربردی» در رشته های الهیات و ادبیات فارسی دانشگاهها مناسب می باشد. مؤلف از کنار هیچ قاعده دستوری نگذشته مگر آنکه درباره آن شرح و توضیح کافی و مبسوط با مثال های روان ارائه داده است. همچنین پس از پایان هر مبحث، تمرین یا تمرین هایی کاربردی آمده است تا یادگیری موضوع یا قاعده به آسانی و سرعت انجام پذیرد. می توان گفت که کتاب حاضر به سبب بکارگیری اسلوب ها و روش های ساده در آموزش و بیان مطالب و همچنین قابل فهم کردن موضوعات و قواعد دستوری دشوار و پیچیده،در نوع خود کم نظیر میباشد.
شماره تلفن جهت تهیه کتاب (ترجیحا پیامک) ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
قسمتی از این داستان:
«هجرت»
مکه به جهنمی تحمل ناشدنی و به وطن اندوهناکی تبدیل شده که فرزندان نیکش را آواره میکند. هجرت به سرزمینی امن از جهان خداوندی، دغدغهی پیامبر ستمدیده میگردد. پس از سیزده سال تحمل رنج و سختی در ماه ربیعالاول، پیامبر (ص) به سمت یثرب گام برمیدارد. و با این هجرت، تاریخ هجری آغاز میشود. تاریخی که دنیا را تغییر داده و مسیر انسانی جهان را اصلاح کرد. هنوز چند روزی نگذشته بود که فاطمه (س) خبرهای مسرتآمیزی دریافت کرد. مهاجرِ آواره به دهکده قبا رسیده است و او نیز باید برای هجرت آماده شود. علی۷ برای این سفر شترانی خرید و وقت آن رسید که کاروانِ فاطمهها[i] به سمت وطن مهاجران حرکت کند، به سمت چشمههای نور، محبت و صلح. هدایت کاروان با علی(ع) است که در میان شنها و تپههای سرزمین ذی طوی به سمت مدینه در حرکت است. ابوواقدِ ساربان، شترها را بهتندی میراند و زنان در این سفر خطرناک احساس خستگی و کوفتگی میکنند لذا علی مداخله کرده به او میگوید: حال «زنان را مراعات کن». ساربان میگوید: «میترسم کسی به ما گزندی رساند. علی(ع) نه تنها ترس ساربان را تسکین میبخشد بلکه او خود ساربان میشود تا قافله در دل درهها با آرامش حرکت کند. چون کاروان فاطمی به نزدیکیهای «ضجنان» رسید، شنهای بیابان زیر سم اسبهای سواران، لرزیدن گرفت. هشت تن از بتپرستان آمدهاند تا مهاجرین را دستگیر کنند و بهزور، آنان را به وطن ازدسترفته بازگردانند. شترها خوابیدند و شمشیر علی(ع) زیر خورشید بیابان درخشیدن گرفت. در آن لحظات حساس، جزیزه العرب قهرمان اسلام و شمشیر شکستناپذیرش را کشف کرد…
امت واحده (امت یکپارچه اسلامی و موضع آن نسبت به فتنه های فرقه ای)
اثر آیت الله محمد مهدی آصفی
ترجمه سید مهدی نوری کیذقانی و مسعود مرگان پور
نشر معارف: ۱۳۹۷٫
آشنایی با آیت الله آصفی(ره)، نویسنده کتاب
آیت الله محمدمهدی آصفی، عالم مجاهد و متفکری نواندیش بود که در سال ۱۳۱۶ شمسی در خاندانی که به علم و تقوا مشهور بوده اند، چشم به جهان گشود. پدر ایشان «آیت الله شیخ علی محمد بروجردی آصفی» از علما و مجتهدین حوزه علمیه و از عارفان روزگار خود بود. وی پس از طی مراحل تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به فراگیری علوم دینی پرداخت که مقدمات و سطح را در نجف در محضر والد و جمعی از بزرگان حوزه فراگرفت. همچنین خارج فقه و اصول را در همین حوزه در درس بزرگان عصر خود حاضر میشد و از گنجینه معارف آنها بهره می برد.
دروس دانشگاهی را نیز تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه بغداد گذراند. آیت الله آصفی در حوزه علمیه نجف و قم خارج فقه و اصول و فسفه و خارج تفسیر قرآن را تدریس کرده و در اغلب علوم اسلامی به ویژه تفسیر و کلام و فقه صاحبنظر بودند. در سال ۱۳۹۳ هجری قمری از مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا هاشم آملی و یک سال بعد از آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین در نجف اجازه اجتهاد گرفت. ارتباطات تنگاتنگی با شاگردان آیت الله شهید صدر و حزب الدعوه داشت. ایشان در فقه، اصول، تفسیر و فلسفه و برخی مسائل اقتصادی و اجتماعی صاحب نظر و دارای تألیفات بود و کتابهای ایشان به زبانهای فارسی، اردو، ترکی، انگلیسی، فرانسوی و کردی ترجمه شده است.
این عالم مجاهد و متفکر نواندیش در مسائل سیاسی نیز ایشان بیش از ۲۵ سال علیه رژیم بعث عراق فعالیت کرد و عضو کادر رهبری حزب الدعوة این کشور بود و بیش از ده سال سخنگویی رسمی این تشکیلات را نیز به عهده داشت. همواره ساده زیستی و زهد کم نظیر آیت الله آصفی نیز زبانزد خاص و عام بود. آیت الله آصفی پس از سقوط رژیم بعثی صدام حسین به عراق بازگشت و در حوزه علمیه نجف اشرف به فعالیت های علمی مشغول شد. وی همچنین به عنوان «نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در نجف اشرف» و عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) نیز انجام وظیفه می کرد. علامه آصفی در ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ مصادف با ۱۶ شعبان ۱۴۳۶ درگذشت. (برگرفته از خبرگزاری مهر)
شماره تلفن جهت تهیه کتاب (ترجیحا پیامک) ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
شماره تلفن جهت تهیه کتاب (ترجیحا پیامک) ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳
کتاب حاضر که ترجمه کتاب «إسلام الله، رجال الله» اثر آیت الله سید هادی مدرسی میباشد، به طور مختصر و مفید و با تکیه بر آیات قرآن و احادیث شریف، به معرفی اسلام حقیقی و عالمان مکتبی و در مقابل آن، اسلام سلطنتی و منفعتگرایانه و به قول امام خمینی(قدس سره) «اسلام امریکایی»، میپردازد.
استاد مدرسی (متولد ۱۳۷۶هجری)- برادر آیت الله سید محمدتقی مدرسی، از مراجع تقلید شهر مقدس کربلا- در کربلا رشد و نمو یافت و تحصیلات حوزوی و دینی خود را در این شهر تکمیل نمود. ایشان در طول زندگانی مبارزاتی خود با سخنرانیهای پرشور و انقلابی و نیز تألیفات ارزنده، سعی در بیداری مسلمان و شیعیان در دنیای اسلام و خاصه عراق داشته است. استاد در سخنرانیها و آثار خود تلاش کرده اسلام حقیقی، پویا و سازنده را به مسلمین و نسل نو بشناساند؛ اسلامی که با ستمکاران و عافیت طلبان سر سازش ندارد و خواب را از فرعونیان و طرفداران آنها میگیرد. استاد برای امام خمینی (قدس سره) احترام و عظمت خاصی قائل است و پس از پیروزی انقلاب، بارها در سخنرانیها و آثار خود این دستاورد عظیم را ستوده است.
کتاب حاضر ترجمه مجموعۀ شعری «لا تسرقوا الشمسَ» اثر شاعر و مجاهد فلسطینی دکتر «ابراهیم المقادمة» میباشد.
ابراهیم احمد المقادمه، در سال ۱۹۵۰ م در اردوگاه آوارگان فلسطینی «جبالیا» واقع در شمال نوار غزه دیده به جهان گشود. مقادمه دوران کودکی و نوجوانی را در این اردوگاه به سر برد تا اینکه توانست با درجهی عالی دبیرستان عمومی خود را از مدارس «وکالة الغوث الدولیة» به پایان برساند. وی در سال (۱۹۷۶م) توانست مدرک خود را در رشتهی دندانپزشکی از دانشگاه مصر اخذ کند.[۱]
مقادمه زمانی پس از بازگشت از مصر، زندگی خود را وقف خدمت به فلسطین کرد و خدمات شایستهای را برای فلسطینیان انجام داد؛ از جمله: در اردوگاه «جبالیا» که دوران کودکی و نوجوانی خود را در آنجا سپری کرده بود، یک مطب دندانپزشکی دایر کرد تا بتواند به هموطنان خود خدمت کند. وی همچنین مدتی مسئولیت وزارت بهداشت فلسطین را برعهده داشت. فعالیت در بیمارستانهای مختلف از جمله العریش، النصر و الشفاء و فعالیت در دانشگاه اسلامی غزه به عنوان استاد دندانپزشک، بخشی از فعالیتهای علمی و اجرائی ابراهیم مقادمه است.[۲]
مقادمه تلاش می کرد تصویری از خود منتشر نکند؛ به همین دلیل در سکوت و به صورت خالصانه و در راه خدا کار میکرد. او بیش از دیگر رهبران جنبش حماس، از نظر امنیتی محتاطانه عمل میکرد و در رسانهها کمتر ظاهر میشد. در سالهای آخر زندگیاش، مقادمه به فعالیتهای فکری و سیاسی خود ادامه داد و تعدادی کتاب به چاپ رسانید که مهمترین این کتابها عبارتاند از: کتاب «معالمٌ في الطريق الى تحرير فلسطين» و کتاب «الصراع السكاني في فلسطين». رویکرد فکری مقادمه برای آزادی فلسطین این بود که جهاد تنها راه حل برای آزادی فلسطین میباشد. همچنین وی معتقد بود که سیاستمدار باید دارای روحیه شهادت طلبانه باشد. وی افرادی را که جهاد بدون خون و بدون جانفشانی میخواستند، اصحاب جهاد دکوری میخواند. دکتر مقادمه در مرحله پایانی زندگی خود در بین جوانان جنبش حماس به تدریس دروسدینی، فکری و سیاسی پرداخت. وی علاوه بر اینکه فردی روشنفکر، هوشیار و دارای اطلاعات گستردهای بود هر شخصی که او را میشناخت او را فردی عالم بر میشمرد[۳].
مترجمان کوشیدهاند در کتاب حاضر ترجمه ای روان از اشعار مقادمه ارائه دهند همچنانکه ترجمه به صورت دوزبانه تنظیم شده تا متن عربی اشعار برای دوستداران زبان عربی در دسترس باشد.
مقادمه در قسمتی از اشعارش میگوید:
أنا للجنة أحیا يا إلهي
في سبيل الحق فاقبضني شهيدا
واجعل الأشلاء مني معبرا للعزّ للجيل الجديد
خدای من ! من برای بهشت زندگی می کنم
پس در راه حق مرا شهید به سوی خودت ببر
و پاره های تنم را معبری ساز
برای سرافرازی
(ص ۲۸ و ۲۹ کتاب)
[۱] -روانشاد و همکاران، بازتاب مقاومت در شعر ابراهیم مقادمه، نشریه ادبیات پایداری، پاییز و زمستان ۱۳۹۴س، ص۷۰٫