در سوگ امام علی(علیه السلام)
غاب ضوءُ النهار قبل انقضائه و اذكر النسرَ عالياً لم يُدنّس يكسف الشمسَ بالجناح عريضاً زوجَ بنت الرسول خلقُك أسمي شيمة النور أن يظلّ نقياً ليتَ يوماً قد جاء بابن مرادٍ ايه عبدَ الرحمن نذل مرادٍ جهش المسجدُ اليتيم بكاءً و بكي الشطّ و الفرات و غاضت |
هات يا شعرُ أدمعاً لرثائه فالأثير الطهورُ في أجوائه و يسدُّ الفضاءَ رحبُ فضائه مِن مناط العيّوق في إسرائه لا يمسّ الغبارُ كنه صفاته كفّنتْه العصورُ في دهمائه يا عدوّ السماء في بغضائه حين غاب الإمام من فقهائه زقزقات الهَزار في غينائه[۱] |
– پرتو روز قبل از پایان یافتن آن از میان رفت، ای شعر اشکهایی را برای رثای امام بیاور.
– و یاد کن آن عقاب را که در اوج [آسمان بزرگی ها] بود و [ به پليدي دنيا] آلوده نگشت و پیرامون او همه پاکی بود.
– عقابی که با پهنای بالش پرتو خورشید را می پوشانْد و گسترهی وجودی اش فضا را پر میکرد.
– اي همسر دختر پيامبر! اخلاق تو از جايگاه عيوق در آسمان بالاتر است.
– ويژگي نور همين است كه پاك بماند و گرد و غبار به ژرفاي پاكياش نرسد.
– بس كن اي عبدالرحمن، اي پستِ قبيله ي مراد، اي دشمن آسمان، ای کینه توز
– مسجد يتيم آن گاه که از ميان فقيهان خود امام(ع) را از دست داد به سختي به گريه نشست.
– و شطّ و فرات گريستند و چَهچَه بلبلان بر درختان سرسبز فروخُفت!
[۱]ـ عيد الغدير، ص۱۸۳ـ ۱۸۷٫