Category Archives: امام علی(ع) از زبان اهل سنت

علی (ع) و معاویه از دیدگاه طه حسین اندیشمند مصری معاصر اهل سنت

* دکتر طه حسین (۱۳۰۶- ۱۳۹۳هـ)
طه حسین، اندیشمند و پژوهشگر و ادیب مصری است که گرچه از قوّه¬ی بینایی محروم بود اما با کوشش و جدّیت خستگی ناپذیری که داشت از نوابغ جهان عرب گردید. وی در زمینه¬ی تاریخ اسلام، ادبیات عربی و غربی، جامعه شناسی و نقد و … بیش از ۶۰ اثر ارزشمند پدید آورده است. از جمله آثار او که به فارسی ترجمه شده می‌‌توان به: آئینه‌ی اسلام، آن روزها، انقلاب بزرگ، علی و فرزندانش اشاره کرد.
دکتر طه حسین از آن دسته صاحب نظران و اندیشمندانی است که در تحلیل و بررسی حوادث صدر اسلام و آن چه که مربوط به امام علی‌(ع) می¬گردد در بیشتر موارد جانب انصاف را رعایت نموده است. در ادامه برخی دیدگاه‌های او را از نظر می¬گذرانیم:

فضايل علي (ع)
«علي بن ابي طالب (ع) پيش قدمترين انسان در اسلام و اول كسي بود كه با پيامبر (ص) نماز خواند. علي (ع)، تربيت شده پيامبر(ص) است. مي توان گفت: علي (ع) با اسلام بزرگ شد و پيامبر (ص) سخت او را دوست مي داشت. هنگام هجرت از مكه، او را جانشين خود در ميان امت قرار داد و او با همه خطرها جاي پيامبر (ص) خوابيد. بعد به مكه هجرت نمود و پيامبر بعد از ورود به مدينه او را به عنوان برادر خود انتخاب نمود، سپس فاطمه (س) را به تزويج او درآورد، و هميشه با پيامبر (ص) بود و در روزهاي سخت جنگ، پرچم به دست علي (ع) بود. در جنگ خيبر فرمود: فردا پرچم را به كسي مي سپارم كه خدا و پيامبر (ص) او را دوست مي دارد و او هم خدا و پيامبر (ص) را دوست دارد، و فرداي آن روز پرچم را به علي (ع) سپرد. و در جنگ تبوك علي (ع) را در مدينه، خليفه خود قرار داد و به او گفت: تو نسبت به من مانند‌هارون (ع) نسبت به موسي (ع) هستي، جز آنكه بعد از من پيغمبري نيست. در حجة الوداع فرمود: هر كس من مولاي او هستم علي (ع) مولاي اوست. و عمر هميشه مي گفت: علي(ع) داناترين ما در قضاوت است. و هر روز مشكلات خود را نزد علي (ع) مي برد. و سائر فضائلي كه هم اهل سنت و هم شيعه قبول دارند».( )

سیاست الهی و اخلاقی امام (ع)
«بسیاری از متأخرین گفته اند که او سیاست را خوب نمی¬دانست، و قصور در سیاست بود که مردم را از اطراف او پراکنده ساخت و او را در معرض جنگ و خونریزی قرار داد. من یقین دارم که علی (ع) به رموز سیاست نیک آشنا بود و به خوبی می¬توانست با إعمال سیاست، مردم را گرد خویش فراهم آورد و آنان را یک¬ سخن سازد، لیکن او دین را برگزید و دنیا را رها کرد و دل¬های مردم را خریداری نکرد و حرامهای خدا و رسول را حلال ندانست.»

تفاوت بنیادین اندیشه¬ی امام (ع) و معاویه
«معاویه اگر انصاف می¬داد و جانب حق را نگاه می¬داشت، شایسته بود همچون دیگر مردم با علی (ع) بیعت کند و آن-گاه با دیگر کسان به خون خواهی [عثمان] پیش وی روند. ولی معاویه قصدش خونخواهی عثمان نبود بلکه می¬خواست کار را از دست علی (ع) بگیرد و گواه این آن است که چون پس از وفات علی (ع) و مصالحه¬ی حسن‌بن علی (ع) با وی کار به دستش افتاد دیگر عثمان را فراموش کرد.»
در جای دیگر درباره¬ی شیوه¬ی امام (ع) می¬گوید:
«علی (ع) هرگز مردم را بر دو کار مجبور نمی کرد: یکی این که در پناه دستگاه وی بمانند. و چه بسیار بودند کسانی که دنیا را بر دین خود برگزیدند و از حجاز و عراق بیرون شدند و نزد معاویه رفتند. علی(ع) هرگز چنین اشخاصی را وادار نمی کرد که با او بمانند و آنان را از رفتن به شام باز نمی داشت. وی مردم را آزاد می¬¬دانست که هر کجا دوست دارند منزل کنند. هرکه راه راست و حق را دوست دارد نزد او بماند و هر که گمراهی و باطل را می¬پسندد به معاویه بپیوندد… کار دیگری که علی (ع) مردم را به آن مجبور نمی کرد کار جنگ بود. او هیچ کس را به جنگ جمَل یا جنگ صفّین یا جنگ نهروان مجبور نساخت. بلکه در همه این جنگ‌ها با کسانی که داوطلبانه و از روی بینایی و شناسایی حق با وی همراه شده بودند به کار پرداخت. علی (ع) اگر می¬خواست می¬توانست هنگامی که مردم راضی به رفتن به میدان جنگ نبودند آنان را با پول به این کار وادارد ولی وی هرگز این کار را نکرد. او دوست نداشت که وفاداری یارانش را با پول بخرد بلکه چنان می-خواست که مردم با بینایی و از روی ایمان به یاری¬اش برخیزند… آن¬چه محقَّق است این که معاویه نیز کسی را به اکراه به جنگ علی (ع) نمی¬فرستاد، ولی باز محقق است که او به مردم خوب پول می¬داد و فرمانبرداری و جنگیدن برای خاطر خود را از ایشان می‌خرید و همه¬ی این کارها را با پول بیت المال انجام می¬داد. وی این کارها را مباح می¬دانست و علی (ع) حرام!»
وی در جای دیگر درباره¬ی روش نادرست معاویه پس از امام علی (ع) چنین می¬گوید:
«پس از آن که حسن بن علی (ع) با معاویه صلح کرد همه جای کشور اسلام به دست معاویه افتاد و خود را امیر المؤمنین نامید، لیکن روش کسانی را که به عنوان امیرالمؤمنین شناخته¬ایم در پیش نگرفت و خلافت را به صورت پادشاهی درآورد و پس از خود به فرزندش میراث داد و چیزهایی را که خدا در قرآن حرام کرده است حلال کرد!.»

اشتباه برخی صحابه و همسر پیامبر (ص)
همچنین طه حسين، برخلاف عده¬ای از اهل سنت، به اشتباه کسانی چون طلحه و زبیر و عایشه در مخالفت و ستیز با علی (ع) اعتراف می¬کند. او درباره نبرد جمل و حوادث آن می¬نویسد:
«در این جا ناچار باید اعتراف کرد که علی (ع) هرگز دست به جنگی نبرد مگر پس از آن که دشمن را به صلح دعوت نمود و به سازش تشویق کرد و در این کار اصرار ورزید و با مخالفین خود احتجاج نمود؛ تا آنجا که با برهان خویش بر آنان پیروز گشت و روشن و آشکار ساخت که در کشتن عثمان دستی نداشته است بلکه حتّی الامکان خیر خواهی و نصیحت کرده و مؤمنان را از مدینه بازگردانیده است.»
بعد درباره¬ی زیبر و طلحه می¬آورد:
« زبیر بن عوام به خطای خود پی برد لیکن در راه حجاز، غافلگیرانه کشته شد. طلحه دست در کار جنگ بود تا او نیز درگیر و دار نبرد به تیر مردی از بنی امیه یعنی مروان بن حکم که همه کار عثمان را تباه ساخت از پای درآمد.»
و در ادامه درباره¬ی عایشه چنین می¬گوید:
«مسلمانان اطراف شتر نبرد می¬کردند و عایشه، اهل بصره را به جنگ وادار می¬نمود، تا آنکه علی (ع) فرمود دست و پای شتر را قطع کنند. چون شتر از پا درآمد مردم پراکنده شدند و اهل بصره شکست خوردند. عایشه را بی آنکه آزاری به او برسد در میان هودج به بصره بردند و پس از چند روز، علی (ع) او را با احترام به مدینه فرستاد و او در خانه اش آرام گرفت. همان خانه ای که حق بیرون آمدن از آن را نداشت. چه خداوند در سوره احزاب به زنان پیغمبر گفته است: « وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏…» «و [اي زنان پيامبر] در خانه‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليّتِ قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد.»