ترجمه کتاب «مفاهیم تربویة في قصة یوسف علیه السلام»

مفاهیم تربیتی در قصه حضرت یوسف

آیت الله سید کاظم حسینی حائری

ترجمه سید مهدی نوری کیذقانی و مدینه قشلاقی

نشر معارف ۱۳۹۴

تلفن تهیه کتاب(ترجیحا پیامک) : ۰۹۳۷۰۶۰۳۳۸۳

کتاب حاضر تفسیری است مختصر و متکی بر روایات درباره برخی آیات سوره یوسف علیه السلام که از از سخنرانی های ایشان برای عموم مردم در شهر قم فراهم آمده است. ایشان در تاریخ ۲۱ صفر ۱۴۲۷ هجری از تدوین این سخنرانی ها فارغ شدند.

برشی از کتاب حاضر :

علت ابتلای حضرت یعقوب علیه السلام:

در علل الشرائع از قول ثمالی آمده است :« با علی بن حسین(ع) نماز صبح جمعه را در شهر خواندم، زمانی که از نماز و تسبیح‌شان فارغ شدند به سوی منزلشان رفتند در حالی که من همراه ایشان بودم. حضرت یکی از خدمه به نام سکینه را فرا خواندند و به او گفتند امروز سائلی از در خانه‌ام نگذرد مگر اینکه طعامش دهید، امروز روز جمعه است، به ایشان گفتم :اما تمام افرادی که درخواست  می‌کنند نیازمند نیستند! حضرت فرمودند: ای ثابت می‌ترسم برخی از افرادی که از ما درخواست می‌کنند مستحق باشند و به او طعام ندهیم و او را رد کنیم، در نتیجه آنچه بر یعقوب و خاندانش نازل شد، بر ما اهل بیت نازل شود، طعام‌شان دهید، طعام‌شان دهید!.

یعقوب هر روز گوسفندی ذبح می‌کرد و با آن صدقه می‌داد و خود و خانواده‌اش از آن می‌خوردند. غروب جمعه­ ای یک نیازمند مؤمن، روزه‌دار و مُحِق که نزد خدا جایگاه و منزلتی داشت و رهگذر و غریب بود، زمان افطار بر در خانه یعقوب آمد و با صدای بلند گفت: به این نیازمند، رهگذر غریب و گرسنه از باقی ماندۀ طعام‌تان بدهید و با این عبارت بارها بر در خانه صدا می‌زد و آنان صدای او را می‌شنیدند و توجه نمی‌کردند و سخنش را باور نمی‌کردند. زمانی که از گرفتن طعام ناامید شد و شب فرا رسید بازگشت و گریست و با گریه از گرسنگی به خدا شکایت کرد. او شب را گرسنه سپری کرد وصبح روزه‌دار و گرسنه بود و خدا را حمد می‌کرد و یعقوب و خانواده‌اش با شکم سیر شب را گذراندند و در حالی شب را به صبح آوردند که مقداری از غذایشان زیاد مانده بود.

علی‌بن حسین علیه السلام  فرمود: خداوند صبح آن شب به یعقوب وحی کرد، ای یعقوب بنده‌ام را به گونه­ای تحقیر کردی که مرا به خشم آوردی و مستوجب تأدیب و نزول عقوبت و بلا بر تو و فرزندانت گشتی. ای یعقوب، بهترین پیامبرانم و کریم‌ترین آنان نزد من، کسانی هستند که به بندگان مسکین من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک و طعامشان دهند و پناهگاه آنان باشند، ای یعقوب،چرا به ذمیال، بندۀ کوشا در عبادتم که به اندکی از دنیا قانع است دیروز غروب رحم نکردی؟ای یعقوب! آیا ندانستی عقوبت و بلای من بر دوستانم سریع‌تر از دشمنانم است و این به خاطر عنایت من به دوستانم و عقوبت تدریجی دشمنانم است.؟ به عزّتم سوگند بلایم را بر تو نازل می‌کنم و بدون شک تو و فرزندانت را نشانه تیر بلایم قرار می‌دهم و با عقوبتم قطعاً تو را ادب می‌کنم. پس برای بلایم آماده باشید و راضی به قضایم گردید و در مصیبت‌ها صبر کنید. (ص ۲۶ و ۲۷ کتاب)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.